یادداشتهای گذری
یادداشتهای گذری

یادداشتهای گذری

آزار دختر 18 ساله توسط پسر ۷ ساله/کشف حشیش در جیبهای وی توسط مامورین

پدرساسان یک پزشک است و من هم لیسانس حسابداری دارم. در تمام خانواده ما یک نفر وجود ندارد که سابقه کیفری داشته باشد. این بچه برای ما آبرو نگذاشته است. هنوز هفت سال بیشتر ندارد که پروندهای حجیم در دادگاه برایش تشکیل شده است.

 زن که هق هق میکرد و اشک میریخت . وقتی دلیل آن همه بیتابی و درد را پرسیدم. با نگاهی که شادی فرسنگها از آن فاصله داشت گفت: «باورتان میشود کودک هفت ساله به جرم مزاحمت برای نوامیس محاکمه شود؟ پسرم ساسان زندگی ما را سیاه کرد. او بچه آدم نیست، بچه شیطان است. دیگر حاضر نیستم حتی یک روز او را نگه دارم. هیچ شباهتی با بچه های عادی ندارد. »و بعد که آرامتر شد، تعریف کرد:

«من و همسرم هر دو کار میکردیم ولی الان من به خاطر او کارم را از دست دادهام. ساسان از سن ۲ سالگی پیش مادرم بود. وقتی سه ساله شد آنقدر مادرم را اذیت کرد که او هم از دست بچه من خسته شد. باورتان نمیشود، بچه سه ساله با پرت کردن قاب عکس به طرف مادرم باعث شد که او بینایی یک چشم خود را از دست بدهد.

دیگر رو ندارم به دیدن پدر و مادرم بروم. بعد از آن جریان ساسان را به مهدکودک بردم. هر روزیکی از اولیای بچه های مهدکودک شکایت میکرد. ساسان چند بار بچه های دیگر را کتک زده بود. چند بار سوسک به جان بچه ها انداخته بود. باورتان نمیشود که این بچه حتی به حیوانات رحم نمیکند. بیش از صدبار ماهیهای قرمز عید را کشت. او دنبال گربهها میکند و آنها را میزند و…

یک روز با مربی مهدکودک دعوا کرد. من سرکار بودم که خبردادند بروم و ساسان را به خانه ببرم. آن روز صدبار از مربی و مدیران عذرخواهی کردم تا آنها راضی شدند یک فرصت دیگر به ساسان بدهند . هرچه از این بچه پررو و شیطان خواستم که از مربی خود معذرت بخواهد زیربار نرفت. فردای آن روز فهمیدم که ساسان در کلانتری بازداشت است.

سراسیمه از محل کارم به کلانتری رفتم. این پسر که نمیدانم باید چه چیزی دربارهاش بگویم به خاطر تلافی و اذیت مربی خود مهدکودک را آتش زد. نمیدانم اصلاً کبریت را از کجا آورده بود. به هر حال خدا رحم کرد آن آتشسوزی فقط خسارت مالی داشت. ما خسارت را پرداختیم و من مجبور شدم کار خود را رها کنم و مواظب ساسان باشم.

من که هیچ، اگر تمام دنیا هم جمع شوند از پس این شیطان برنمیآیند. از سن ۴ تا ۶ سالگی خودم از او نگهداری کردم. این دو سال برایم یک عمر گذشت.

۳۰ سال بیشتر ندارم اما موهای سرم مانند زنان کهنسال سفید شده و زود پیرشدهام. در این دو سال جرأت نداشتم پلک برهم بگذارم. اگر یک لحظه غافل میشدم، او از خانه خارج میشد. تا حالا چند بار از پدرش، عموش و من دزدی کرد. برای آن که او این کارش را تکرار نکند پول بیشتری به او دادم اما این کار نه تنها کمکی نکرد بلکه باعث شد او بیشتر منحرف شود. او در یک چشم برهم زدن از خانه خارج میشد و با پولهایش چیزهایی میخرید که رو ندارم بگویم. آخر چه کسی باور میکند که یک بچه ۶ ساله در عرض پنج دقیقه cd مبتذل بخرد و به خانه برگردد؟

یکبار وقتی به دستشویی رفته بودم، او از خانه فرارکرد. سه روز تمام گم شد. بعد از سه روز خودش به خانه بازگشت. وقتی از او پرسیدیم که کجا بودی؟ گفت: برای تعطیلات رفته بودم شمال! بعدها فهمیدم که در آن چند روز در خیابانها میگشته و شبها را با کودکان خیابانی درپارکها سرمیکرده. هرچه روانشناس و مشاور در تهران بوده او را معاینه کردند. فکر میکردم رفتار او وقتی به مدرسه برود خوب خواهد شد. اما او روز اول مدرسه سر همکلاسیاش را شکست.

درعرض همین چند ماه بیست دفعه از مدرسه فرارکرده است. چند روز پیش هم دوباره فهمیدم که ساسان درکلانتری بازداشت است. وقتی به کلانتری رفتم فهمیدم که او بعد از فرار از مدرسه برای یک دختر ۱۸ ساله مزاحمت,تجاوز ایجادکرده، در ضمن یک بسته حشیش در جیبش بوده است. دختر بیچاره تمام بدنش میلرزید و میگفت که این بچه مثل یک پسر ۲۰ ساله او را مورد آزار قرارداده. من اصلاً نمیدانم آن بسته حشیش را از کجا آورده است.

پدرساسان یک پزشک است و من هم لیسانس حسابداری دارم. در تمام خانواده ما یک نفر وجود ندارد که سابقه کیفری داشته باشد. این بچه برای ما آبرو نگذاشته است. هنوز هفت سال بیشتر ندارد که پروندهای حجیم در دادگاه برایش تشکیل شده است.

من از قاضی پرونده خواستهام که او را چند سال در کانون اصلاح و تربیت کودکان نگاه دارد. البته مطمئن هستم مسوولین آنجا هم از پس این جانور برنمیآیند و او را از آنجا هم بیرون خواهند کرد….»

و اما ساسان با چشمانی که از آن آتش زبانه میکشید و لبخندی زهرآگین مادر را نگاه میکرد انگار از اشک ریختن زن بیچاره لذت میبرد.

روانشناسان پزشکی قانونی هوش ساسان را بیش از کودکان عادی اعلام کردهاند اما این کودک با چنین هوش و ذکاوتی باید در کانون اصلاح و تربیت دوران کودکی را بگذراند.


منبع : http://rahedaneshjou.ir/fa/news/33069

اندر مصائب مسلمانان چین

خب داشتم یه مطلبی رو از سایت آینده آنلاین میخوندم در مورد "کشوری که روزه گرفتن در آن جرم است " که واقعاً تأثر برانگیز بود مثلا اونجا که نوشته بود : 

« دولت چین تجسس های وسیعی علیه مسلمانان ایگور در منطقه شین کیانگ آغاز کرده است. پایگاه اسلام الیوم، اعلام کرد که دولت تدابیر سختی علیه دانش آموزان و دانشجویان در طول روزهای ماه مبارک رمضان به کار گرفته است، و علیه آنان تجسس می کند تا روزه نگیرند.بر اساس اطلاعات موجود دانش آموزان مسلمان در طول دوره تابستان از شرکت در هر نوع فعالیت دینی منع شده اند، همچنین حق ندارند هیچ نوع برنامه دینی بر روی موبایل و یا لپ تاپ شخصی خود داشته باشند. سخنگوی مرکز آموزش یکی از مناطق مسلمان نشین شین کیانگ گفت: دانش آموزان مسلمان موظف هستند در طول ماه رمضان روزهای جمعه نیز در مدرسه حاضر شوند، همچنین تمام مدارس منطقه «تکسی» توافق نامه ای امضا کردند که در اثر آن حق روزه گرفتن از تمام کارمندان آن ها سلب شد. مسوولین دولتی شین کیانگ به مسوولین فروشگاه ها و کارمندان ادارات دستور دادند که از روزه گرفتن در ماه رمضان خودداری کنند، همچنین هیچ کدام از سازمان های دینی حق ندارند در طول ماه رمضان هر نوع فعالیت آموزشی دینی داشته باشند. علاوه بر تمام این ها نیروهای امنیتی به درب خانه ها می روند و به بهانه حفظ امنیت به درون خانه های مسلمانان وارد می شوند، به آنان میوه و نوشیدنی می دهند و آنان را مجبور می کند که این مواد را در حضور مسوولین مصرف کنند و هر کس از چنین دستوری سرپیچی کند به جرم غیرقانونی روزه گرفتن متهم خواهد شد.»


حالا یه سریا تا یه مسلمون به طور شخصی یه غلطی میکنه،همشون رو جو میگیره که اسلام دین خشونته و فولان وبیسار..اما شماهایی ادعای روشنفکریتون گوش فلک رو کَر کرده در مورد این نقض حقوق بشر سازمان یافته که توسط دولت چین صورت میگیره رو اصلا مهم میدونید؟؟اصلا به نظر شما اتفاق خاصی افتاده؟؟

البته در انتهای این مطلب هم گلایه ای از وزارت امور خارجه کشورمون داشتم که طبق قانون اساسی،ایران باید از تمامی مسلمونای سرتاسر دنیا حمایت کنه و نه فقط یه نقطه خاص...چطور میشه که به کشورهایی مثل فلسطین یا لبنان یا سوریه هم کمکهای مالی و هم سیاسی و هم اقتصادی میکنیم ولی بنا به دلایل سیاسی و اقتصادی و هزاران مورد دیگه حتی کوچکترین اسمی از مسلمونای چین و برمه و روسیه نمیاریم چه برسه به این که ازشون حمایت هم بکنیم..؟؟

به راستی چرا ؟؟؟؟


شایعه سازی برای جلوگیری از وزیر اطلاعات شدن یونسی

ابراز مخالفت رهبر انقلاب با وزیر اطلاعات شدن یونسی صحت ندارد و تنها یک شایعه سازی است.

در حالی از دو هفته قبل، شایعاتی مبنی بر ابراز مخالفت رهبر انقلاب با عهده داری وزارت اطلاعات از سوی علی یونسی منتشر شده که اساسا بین روحانی و رهبر انقلاب، جلسه ای که در آن زمینه طرح چنین موضوعی باشد، برگزار نشده است.

حجت الاسلام علی یونسی که بعد از ماجرای قتل های زنجیره ای با نظر مثبت رهبری وزیر اطلاعات شد، از نزدیکترین چهره ها به حجت الاسلام روحانی به شمار می رود و گزینه مورد نظر رئیس جمهور منتخب برای وزارت اطلاعات است.


با این حال برخی گروه های مافیایی که از این موضوع احساس خطر می کنند، از مدتها قبل به صورت گسترده شایعاتی را در افواه و نیز رسانه ها برای حذف حجت الاسلام یونسی منتشر کرده اند و در اقدامی غیرحرفه ای، موضوع  را به رهبر انقلاب منتسب کرده اند.


این در حالی است که روحانی تنها دو دیدار با رهبر انقلاب داشته که یکی در روز بعد از اعلام نتایج بوده و طبعا فهرستی برای کابینه موجود نبوده و دیگری در نشست سران قوا بوده که موضوع آن هم به سوریه اختصاص داشته و اساسا زمینه ای برای اعلام گزینه و اعلام نظر رهبری درباره وزیر اطلاعات وجود نداشته است.

گفتنی است در حال حاضر 3 کمیته سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی برای بررسی شرایط کشور و تعیین کابینه تشکیل شده که مسئولیت کمیته سیاسی با آقای یونسی، کمیته فرهنگی-اجتماعی با دکتر صالحی و کمیته اقتصادی با آقای نهاوندیان است.


سخنی با مدیران پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

خب الان در سایت مقام معظم رهبری گشت و گذار میکردم که نکته ای در مورد تاریخ تولد ایشون نظرمو جلب کرد..

1. در قسمت نگاهی گذرا به زندگینامه حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای، تاریخ تولد ایشون رو  فروردین ماه سال 1318 شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى نوشتن که میتونید در این لینک مطالعه کنید.!

 لینک 1 : http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=5467


2. در قسمت تصویری از شناسنامه مقام معظم رهبری تاریخ تولد ایشون رو بیست و چهارم تیرماه سال 1318 نوشتن.

لینک 2 : http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=8799#91106




از مسئولان سایت پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای تقاضا میشه که دقت بیشتری کنند در مورد اطلاع رسانی در خصوص ایشان..یا اگر مورد خاصی هست به ما هم متذکر شن و تا ما در این باره اطلاع رسانی کینم..!

باتشکر

مینی بوس..!

خب بعید میدونم کسی باشه که تا الان سوار مینی بوس نشده و یه مسیری رو باهاش نرفته باشه..!

اما نمیدونم چه حکمتی هست تو ساخت این مینی بوس که.....

 صبح و ظهر و عصر و شبش هیچ فرقی نداره باهم و مسافراش همیشه خسته هستن...


گذشته ها گذشته..!

همیشه و همه گفتن، 
به حدی که شاید دیگه گفتنش یه کلیشه محض باشه
اما یه چیزایی رو هر چقدرم بگی کهنه نمیشن
و یکی از جملات اینه که :
« بهتره به روزایی که برنمیگردن فکر نکنی خب..!»


پس.....
 
هر چیزی نشان از گذشته دارد راباید فراموش کرد
یا اگر فراموشیش برایتان سخت است بــــاید بخشید.
بخــــشید و گـــذشت تا بزرگی رو شما معنا کرده باشید.